Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


وا اما

چرا هوا زمستونیه
دیوار خونه مون خونیه
در خونه پر از هیزمه
مادر کجایی؟ مادر کجایی؟
--
هوای کوچه مون مه شده
گلای باغچه مون له شده

حیاط مون پر از مردمه
مادر کجایی؟ مادر کجایی؟
--
از آتیش در شعله ور
هنوز داره زبونه میاد

داریم می میریم از دلهره
صدای تازیونه میاد

نکنه بوی آتیشه از، چادر مادره ای خدا
نکنه خون چادرش، کار میخ دره ای خدا

خدا خدا، ای خدا، واویلا
--
ببار ای بارون ببار
شبیه مجنون ببار

به حال ما خون ببار
ای بارون
--
دیگه نفس نداری ولی
بیا بازم بگو یا علی

پاشو تا پرپر نشد تنت
بریم تو خونه
--
بذار بگن علی بی کسه
کسی به دادش نمی رسه

تو رو خدا تا نکشتنت
بریم تو خونه
--
مادر ببین اشک زینب و
ببین که بی قراره علی

نذار ببینن تو کوچه ها
شکسته ذوالفقار علی

دیگه چشای مادرم، منو نمی بینه ای خدا
آخه بابامو می برن، تموم مدینه ای خدا

ببار ای بارون ببار
با دلم گریه کن خون ببار

بیاد عاشق بی مذار
ای بارون
90/2/5
صفحه قبل صفحه بعد