همسرم را در این، آستانه زدند
با چه جُرمی به او، تازیانه زدند
فاطمه، جانم
جای یاری به من، یاورم را زدند
دست من بسته بود، همسرم را زدند
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
نخل گلزار وحی، فضه را زد صدا
میوه اش با لگد، شد ز شاخه جدا
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
شمعم و بین جمع، بی صدا مانده ام
تو چرا رفتی و، من چرا مانده ام
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
از نهاد علی، خیزد این زمزمه
کشته شد بی گناه، محسن فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
یا پیمبر زخاک، سر برآر و ببین
پاره ی پیکرت، گشته نقش زمین
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
1387/10/24
صفحه قبل
صفحه بعد