Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


مدینه در سکوتی مبهم و حُزن‌آور است، امشب
گمانم در وصیّت فاطمه با حیدر است، امشب

چنین می‌گفت با مولا، به صد اندوه و غم، زهرا
که یابن عمّ مرا با تو، وداع آخر است، امشب

دل شب شو مهیّا، غسل و کفن و دفن زهرا را
که جانم خسته زآن دو کافر بداختر است، امشب

الا ای جان و جانانم! تو و جان یتیمانم
که بر طفلان بی‌مادر، دلم در آذر است، امشب

به یک‌سو مجتبی در اشک و در یک‌سو حسین‌ او
نوای زینبینش، بانگ مادر مادر است، امشب

ز داغ بانوی محشر، تو ای "خادم"! مگو دیگر
که در جنّت پریشان زین عزا، پیغمبر است امشب


محمود عرفانی «خادم»
90/2/12
صفحه قبل صفحه بعد