همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری الحمدلله
همین که در زدم دیدم دوباره
خودت پشت دری الحمدلله
--
شنیدم بسترت را جمع کردی
و با سختی پرت را جمع کردی
شنیدم آب دادی به حسینم
حواس دخترت را جمع کردی
--
تو دیگر با حجابت خو گرفتی
به چندین علت از من رو گرفتی
گمان کردی ندیدم زیر چادر
چطوری دست بر پهلو گرفتی
--
جواب حرف هایم شد همین! نه؟
غریبه بودم اما این چنین نه!
ببینم! قصد رفتن که نداری؟
نرو! جان امیرالمومنین، نه!
حسین رستمی
1394/12/3
صفحه قبل
صفحه بعد