Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت زینب سلام الله علیها


او تولد یافت طنازی کند
با الفبای جنون بازی کند

او تولد یافت گردد نور عین
تا شود سرمست از جام حسین

او تولد یافت تا زینب شود
در سخن علامه مکتب شود

آری آری زینب آمد بر جهان
تا شود همگام عاشورائیان

در حوادث یار می خواهد حسین
محرم اسرار می خواهد حسین

کیست زینب تابع فرمان دوست
هفت شهر عشق زیر گام اوست

کیست زینب صاحب عنوان عشق
تاج خونین سر سلطان عشق

عشق هر جا خود نمایی می کند
نام زینب دلربایی می کند

هر کجا منشور ضد مکتب است
بی گمان الغاء آن با زینب است

نوحه خوان!شعری بخوان زینب پسند
تا شوی در پیش زهرا سر بلند

نکته ای گویم به گوش آویزکن
ازکلام ناروا پرهیز کن

خوانیش آواره، خود آواره ای
دانیش بیچاره، خود بیچاره ای

نسبت آوارگی براو، مده
نسبت بیچارگی بر او، مده

کیست زینب عامل تکمیل عشق
بعد زهرا فارغ التحصیل عشق

کیست او؟ پروانه پر سوخته
سوختن ازفاطمه آموخته

در فدک صبر علی را دیده است
عشق را با فاطمه سنجیده است

مرحبا زینب که طوفان کرده است
آنچه زهرا گفته بود آن کرده است

او به بحر العشق نوح کربلاست
عشق او فتح الفتوح کربلاست

خلق را زینب شناسی نیست نیست
فاطمه داند که زینب کیست کیست

گر چه «خوش زاد»م، حسینی منصبم
گرقبول افتد غلام زینبم


سید حسن خوش زاد


1395/11/12
صفحه قبل صفحه بعد