Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت زینب سلام الله علیها


روی حسین، مهر دل‌آرای زینب است
موی حسین، لیله ی اسرای زینب است

زیباترین مطاع به بازار روز حشر
در نزد اهل‌بیت، تولای زینب است

دارالزیاره و حرم قدس کبریاست
هر سینه ای که طور تجلای زینب است

هر لحظه ای که بگذرد از گردش زمان
در چشم ما قیامت کبرای زینب است

فریاد خون پاک شهیدان کربلا
تا روز حشر، خطبه ی غرای زینب است

مکتب نرفته عالمه ی عالم وجود
ایثار و صبر، درس الفبای زینب است

دوزخ تنم بسوزد اگر غیر از این بوَد
نقش بهشت، جای کف پای زینب است

مگذار تا به خاک فتد اشک دیده ات
این اشک نیست، گوهر دریای زینب است

نامی که می‌برد همه جا دل ز پنج‌تن
باور کنید، نام دل‌آرای زینب است

در روز حشر، آینه ی نور می‌شود
پرونده ای که پای وی امضای زینب است

گر در خرابه خُفت، نکاهد مقام او
چون سینه ی رسولِ خدا جای زینب است

جبرانِ جای خالی، زهرا کند علی
او را نظاره تا که به سیمای زینب است

بگشوده دست، بهر قنوت نماز شب
نام حسین بر روی لب‌های زینب است

خون حسین یافت بقا از خطابه اش
دین سرفرازِ همت والای زینب است

سیل بلا جمیل بوَد در نگاه او
دریای خون، بهشت تماشای زینب است

شب‌های بی‌حسین که ذکرش بوَد حسین
شب‌های قدر و لیله ی احیای زینب است

رأس حسین: طور تجلا به نوک نی
بازار کوفه: سینه ی سینای زینب است

افتاده اند زنگ شترها هم از صدا
این معجز اشاره و ایمای زینب است

بالله بقا دهنده ی قرآن و اهل‌بیت
خون حسین و منطقِ گویای زینب است

یک بوسه مثل بوسه ی پرمهر فاطمه
بر حنجر بریده، تمنای زینب است

چون جای تازیانه بر اندام مادرش
آثار کعب نیزه به اعضای زینب است

وقتی کنار طشت طلا ایستاده است
چشم حسین بر قد و بالای زینب است

دشنام و خنده و کف و خاشاک و خاک و سنگ
در شام و کوفه بهر تسلای زینب است

«میثم» برای دخت علی اشک چشم تو
دُرّی گران بوَد که ز دریای زینب است
89/10/27
صفحه قبل صفحه بعد