ناز و مهر، مهر ورزان از نگاه زینب است
عشق اگر عشق است سرگردان راه زینب است
گاه گاهی از دو چشمم اشک می بارد بر او
این بلا تکلیفی چشم از نگاه زینب است
های هایش هو هوی باد است در گیسوی بید
شیون باد خزان از آه آه زینب است
زن مگو مردان عالم مانده در مردانگیش
تابش خورشید مردی از پگاه زینب است
خیل اشک و ناله ی ایتام سربازان او
دختری تنها علمدار سپاه زینب است
یک زن و این قدر، قدر و منزلت نزد خدا
برترین سوگند مهدی هم به جان زینب است
89/11/4
صفحه قبل
صفحه بعد