Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت زینب سلام الله علیها


ای برادر، من جهانی را به خود دیوانه کردم
سوختن در عشق را تعلیم هر پروانه کردم

دید چون پروانه از من عاشقی، در حیرت آمد
زان فداکاری که در راه تو ای فرزانه کردم

آن زنم من کز اسارت با دلیری و شهامت
بهر تکمیل شهادت همّتی مردانه کردم

بهر اثبات حقیقت با بیان آتشینم
تا ابد رسوا به عالم زاده مرجانه کردم

تا که آثاری بود از نهضتت در شام ویران
گنج پر اجر تو پنهان گوشه ویرانه کردم

گر به خون اصغرت معلوم شد مظلومی تو
من هم اثبات صبوری را بدان دُردانه کردم

گر چه در ظاهر به زندان و خرابه جای گرفتم
لیک در معنی درون سینه ها کاشانه کردم

گوید «انسانی» که من خادم به دربار حسینم
فخر بر شاهان من از این منصب شاهانه کردم

علی انسانی


1392/8/29
صفحه قبل صفحه بعد