Back Home

اشعار محمل

اشعار حضرت زینب سلام الله علیها


نون و قلم نبی ست و ما یسترون حسین
طاق فلک علی است به عالم ستون حسین

خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین

با یک قیامتست هم الغالبون حسین
در این قیام نقطه پرگار زینب است
---
سردار سر سپرده جولان عشق کیست
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست

عشق است حسین و گوش بفرمان عشق کیست
روح دمیده بر تن بی جان عشق کیست

اذن دخول در حرم یار زینب است
---
ذرات و کائنات همه مرده یا خموش
در احتجاج زنی یک علم به دوش

آتشفشان خداوند در خروش
هو هوی ذوالفقار علی می رسد به گوش

در هیبتی ز حیدر کرار زینبت
---
یک تن شهید و یک تن دیگر اسیر شد
یک تن به خاک ماند و یک تن دیگر سفیر شد

یک تن نشان نیزه و شمشیر و تیر شد
یک تن کنار کشته صد پاره پیر شد

یک تن امیر آمد و یک تن امیر شد
بر خیل اشک و آه سپهدار زینب است
---
چشم ستاره در به در جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه

مبهوت می نمود به سرنیزه ای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه

کی جانپاه زینب و اطفال بی پناه
راحت بخواب چون که پرستار زینب است
---
پیدا ترین ستاره دیبای خلقت است
زیباترین سروده لبهای خلقت است

زهرا ترین زهره زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است

شیوا ترین سوال معمای خلقت است
------
گنجینه جزیره ی اسرار زینب است
چشم ستاره در بدر جستجوی ماه

بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت می نمود به سر نیزه ای نگاه

اتش کشید جمله ز دل تا کشید اه
کی جان پناه زینب و اطفال بی پناه

راحت بخواب چونکه پرستار زینب است
------
از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس ان های های نی

تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
انقدر سنگ خورده ام از لا به لای نی

تا این که یافتم سرت از رد پا نی
عشق تو هست اتش و نیزار زینب است
---
خورشید روی قله نی اشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیر خوار شد

ناموس حق به ناقه ی عریان سوار شد
هشتاد وچهار خسته به هم هم قطار شد

زیباترین ستاره دنباله دار شد
در این مسیر نور جلودار زینب است
1387/9/1

صفحه قبل صفحه بعد