Back Home

اشعار محمل

اشعار عبدالله بن حسن


وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد
از درد تو تمام تنم تیر می کشد

طاقت ندارم اینهمه تنها ببینمت
وقتی که چله چله کمان تیر می کشد


این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی
پای مرا به بازی تقدیر می کشد

ای قاری همیشه قرآن آسمان
کار تو جزء جزء به تفسیر می کشد

این که ز هر طرف نفست را گرفته اند
آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد

بر خیز ای امام نماز فرشته ها
لشکر برای قتل تو تکبیر می کشد


حامد اهور
1390/9/9
صفحه قبل صفحه بعد