عمو دانی چرا سویت دویدم
به چشمم صحنه ای در خیمه دیدم
خودم دیدم که عمه با سکینه
برای حفظ گلهای مدینه
ز گوش دختران ماه پاره
برون میکرد عمه گوشواره
زغیرت ای عمو بی تاب گشتم
ز شرم دخترانت آب گشتم
از آن ترسم که من با چشم نیلی
ببینم کودکان خورده سیلی
مرا با خود ببر همره زاینجا
دلم کرده هوای روی بابا
1387/10/20
صفحه قبل
صفحه بعد