Back Home

اشعار محمل

اشعار عبدالله بن حسن


عمو فدای جراحات پیکرت گردم
شهید مکتب عباس و اکبرت گردم

نماز عشق بجا آور و عنایت کن
که من مکبّر در خون شناورت گردم

زخیمه بال زدم تا کنار مقتل خون
به این امید که سرباز آخرت گردم

مگر نه بر سر دست تو ذبح شد اصغر
بده اجازه که من ذبح دیگرت گردم

به جان مادر پلو شکسته ات بگذار
که رهنورد دو فرزند خواهرت گردم

مگر نه ناله ی هل من معین زدی از دل
من آمدم که در این عرصه یاورت گردم


بدست کوچک من کن نگاه رخصت ده
که جانشین علمدار لشکرت گردم

تو در سپهر ولا مهری و شهیدان ماه
عنایتی که به خون خفته اخترت گردم

زشور شعر تو شد محشری بپا (میثم)
بگو که شافع فردای محشرت گردم


غلام رضا سازگار


1392/8/5
صفحه قبل صفحه بعد