Back Home

اشعار محمل

اشعار عبدالله بن حسن


گودال عطر یاس خدا را گرفته بود
آری حسین روضه‌ی زهرا گرفته بود

تنها حسین بود و یتیم برادرش
طفلی که راه وصل به بابا گرفته بود

یک موج بحر خون ز ساحل گریخته
کاندم کناره، در دل دریا گرفته بود

لب تشنه کشته طفل یتیم بریده دست
بر سینه‌ی بریده‌سری جا گرفته بود

گرچه یتیم بود و لیکن تمام عمر
بر روی دست‌های عمو پاگرفته بود

دیدند سرنهاده، سر سینه‌ی عمو
به‌به! که کار عشق چه بالا گرفته بود

مصطفی متولّی


1387/10/20
صفحه قبل صفحه بعد