Back Home

اشعار محمل

اشعار امیرالمومنین علیه السلام


گفتم به چاه ای دل شب محرم علی
امشب مباش منتظر مقدم علی

هر شب صدای غربت او بود و گوش تو
امشب توئی و زمزمه ی ماتم علی

مسجد خموش مانده و گلدسته ها غریب
محراب کوفه شسته شده از دم علی

یک لحظه تیغ آمد و یک دم تمام شد
عمر علی و درد علی و غم علی

یک عمر بود محرم دل ها ولی نبود
جز نخل های کوفه کسی همدم علی

کعبه به کوفه رو کن و حج وصال بین
محراب خون گرفته شده زمزم علی

هم ناشناس آمد و هم ناشناس رفت
عالم نیافت یک خبر از عالم علی

دشنام بود و زخم زبان بود و خنده بود
در التیام زخم درون، مرهم علی


حاج غلام رضا سازگار


1394/4/18
صفحه قبل صفحه بعد