تو دلمه مادر، راز نهفته
همش می ترسم،سرت از، نیزه بیفته
وای، امون امون ای دل
حتی اگه من بمیرم گه وارتو پس میگیرم
وای جواب خدا رو چی می دن
سر شیر خوارمو بریدن
امون امون ای دل
ناله می زنم تا، روضه خونت شم
نشد تو آفتاب، پسرم سایه بونت شم
می دونی از چی می سوزم
تشنه لبی تو هنوزم
وای، روی چادر مادر تو
میریزه خون از حنجر تو
سرت عموتو کاش دیگه نبینم
آخه خجالت زده ی، ام البنبنم
رفت برا تو آب بیاره، شد بدنش پاره پاره
وای، سر تو به نی پشت سر سر عموی آب آوره
1389/9/21
صفحه قبل
صفحه بعد