Back Home

اشعار محمل

اشعار امام حسن عسگری علیه السلام


مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسکرى
گیرد امشب اشک من هر دم سراغ عسکرى

شد به سن کودکى فرزند دلبندش یتیم
گشت دُرّ اشک مهدى چلچراغ عسکرى

در دل صحراى غم ها و به دشت سرخ عشق
لاله سان شد قلب ما خونین ز داغ عسکرى

بس که اندوه فراوان دید از جور خسان
شد لبالب از مى غم ها ایاغ عسکرى

با گلاب اشک و با سوز درون گوید سخن
«حافظى» آن بلبل خوش خوان باغ عسکرى
(محسن حافظى)
1387/12/10

صفحه قبل صفحه بعد