Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


المنّتُ لله که به کوی تو مقیمم
در بارگهت چون سگ اصحاب رقیمم

هر دم رسد از حلقة زلف تو نسیمم
ای خاک درت جنّت فردوس نعیمم
---
هزار آتش اگر در پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری

اگر مهر علی در سینه ات نیست
بسوزی گر هزاران پوست داری
---
چون نامة اعمال مرا پیچیدند
بردند به میزان عمل سنجیدند

بیش از همه کس گناه ما بود ولی
ما را به محبّت علی بخشیدند
---
قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد

گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
دیدم که علی نور بود سایه ندارد
---
از آن زمان که شنیدم فمن یمت یرنی را
هوای مرگ دارم و لقای روی علی را
---
دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم

فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی اگر نگیرم چه کنم
90/4/1
صفحه قبل صفحه بعد