دو چشم پر خون مادری که، شبیه ابر بارونه
از دل خیمه با قلب محزون، میون قلب میدونه
میگه پاشین ای گلای من، برین به پیش برادرم
ولی بمونه به یادتون، قسم بدینش به مادرم
منم از توی خیمه ها، برین دعاتون میکنم
دلم دنبالتون میاد، اگه نگاتون میکنم
حسین ای شاه تشنه لب
حسین غریب مادرم
بدرقه ی هدیه های زینب، چشای غرق الماسه
جنگیدن این دو بچه شیرم، شبیه جنگ عباسه
رجز می خونن که زاده ی، جعفر طیار و حیدریم
فداییان خون خدا، طلایه داران مادریم
تو خیمه قلب مادری، داری تلاطم میکنه
وقتی میگن حسین حسین، فقط تبسم میکنه
حسین ای شاه تشنه لب
حسین غریب مادرم
1387/9/21
صفحه قبل
صفحه بعد