بهار پائیزه، از غصه لبریزه
تموم هستی مو، پای تو می ریزه
صدا تو شنیدم از غصه پژ مردم
غریبی تو دیدم، گلامو آوردم
وای وای 2
امون از غربت
هرچند کمه دلبر، تحفه های خواهر
قبول کن اینهارو، نذر علی اصغر
اگه تو بذاری، خودم میرم میدون
برای غریبیت، خودم میشم قربون
وای وای 2
امون از غربت
چطور پیش اینها، من بعد عاشورا
اسیر زنجیر شم، میون نامردا
بزار چون کبوتر، برن پیش اکبر
رونیزه بگردن دور سرت دلبر
وای وای 2
امون از غربت
1387/10/11
صفحه قبل
صفحه بعد