بوی از یار مرا بی سرو سامان کرده
مبتلایم به غم و غربت هجران کرده
سالها رفت و دلم طالب دیدار نشد
غفلت از دوست مرا سخت پشیمان کرده
در خور شأن کریمان نبود راندن من
چشم هایم طمع دست کریمان کرده
هرچه با کرده خود خاطره او آزردم
در عوض او به گدا لطف فراوان کرده
جاودانه بشود خیر ز عمرش بیند
هرکه مارا ز غم یار پریشان کرده
چه کسی خواست که سینه زن جدش باشم
چه کسی بود که اینگونه دعامان کرده
دست خالی ز عزا خانه ی آقا نرود
هر کسی را که خود فاطمه مهمان کرده
روضه ها فرصت خوبیست که ره گم نکنم
کسری سال مرا این دهه جبران کرده
دلم اینگونه اگر شور محرم دارد
هرچه کرده نمک ذکر حسین جان کرده
1391/9/3
صفحه قبل
صفحه بعد