چه وقتها که برایت دعا نکرده دلم
چه نذرها که برای شما نکرده دلم
چقدر نام مرا در نوافلت بردی
ولی به هیچ کدام اعتنا نکرده دلم
عجیب نیست دلم را گناه پرُ کرده است
دری به سمت مناجات وا نکرده دلم
مسافر سحر جاده های سجاده
بگیر دست مرا تا خدا نکرده دلم
نیفتد از قلم رو به آسمانی ها
به جرم کفش سلوکی که پا نکرده دلم
درست یاد ندارم که چندمین روز است
که حق چشم خودم را ادا نکرده دلم
1392/11/30
صفحه قبل
صفحه بعد