تا کی به اشک و آه تمنا کنم تو را
جانا بیادمی که تماشا کنم تو را
امید دل به راه وصالت نشسته ام
تا یک نظر به آن قد رعنا کنم تو را
وقت سحر امید اجابت رود که من
با سوز دل دعا به سحرها کنم تو را
گفتم چه چاره آتش سوزان عشق را
گفتا به آب دیده تسلی کنم تو را
ای مشعر و منی ز صفای تو با صفا
من از صفا و مره تمنا کنم تو را
از درد هجر تو دل مجروح ناله کرد
گفتم به وصل یار مداوا کنم تو را
ای غایب از نظر به خدا من هم از خدا
چون هاشمی همیشه تقاضا کنم تو را
حجت الاسلام سید حسین هاشمی نژاد
1393/2/5
صفحه قبل
صفحه بعد