سبک
عمری به آرزوی وصال توسوختیم
با یاد آفتاب جمال تو سوختیم
ما را اگر چه چشم تماشا نداده اند
ای غایب از نظر به خیال تو سوختیم
دلخون چولاله هانبشتیم وباغبان
تا آورد به جلوه نهال تو، سوختیم
ای شام هجر!کی سپری میشوی که ما
در آرزوی صبح زوال تو سوختیم
ما را چومرغکان، هوس آب ودانه نیست
اما زحسرت لب و خال تو سوختیم
چندی به گفت و گوی فراق تو ساختیم
عمری به آرزوی وصال تو سوختیم
عباس خوش عمل
1388/6/23
صفحه قبل
صفحه بعد