سبک
دیگر دل شیدا زده ام تاب ندارد
چشمان به ره مانده من خواب ندارد
از بس که دویدم ز پیت یوسف زهرا
این پیکر خسته که دگر تاب ندارد
تا کی به فراغ تو کنم گریه شب و روز
این دیده گریان که دگر آب ندارد
ای روشنی ظلمت و تاریکی قبرم
این خانه به جز نور تو مهتاب ندارد
1388/8/8
صفحه قبل
صفحه بعد