Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود
آنچه دیدیم و ندیدم گل روی تو بود

سجده بر سنگ بلا برد وضو ساخت زخون
هر که محراب نمازش خم ابروی تو بود

چون معلم بخرد درس جنون می آموخت
دل که دیوانه زنجیری گیسوی تو بود

پای هر قافله از خار رهت آبله داشت
دست هر سلسله بر سلسله موی تو بود

هر چه گفتیم و نگفتیم حکایت ز تو داشت
آنچه خواندیم و نخواندیم هیاهوی تو بود

آسمان گشت به هر سوی و زمین بوس تو داشت
مهر پروانه شمع رخ دلجوی تو داشت

از بیابان عدم تا به گلستان وجود
همه جا باغ گل از نرگس جادوی تو بود

غزل میثم بی دست و زبان را بپذیر
که ز آغاز غزل خوان و ثنا گوی تو بود

حاج غلام رضا سازگار
نخل 2 ص 620



1389/8/3
صفحه قبل صفحه بعد