غبار صحن تو بر درد جان دواست بقیع
خرابه های تو باغ بهشت ماست بقیع
تو هم چو فاطمه در شهر خویش تنهائی
غریبی و همه کس با تو آشناست بقیع
اگر چه روی به کعبه نماز می خوانیم
تو قبله ی دل مائی خدا گواهست بقیع
به آن چهار امامی که در بغل داری
برای ما حرمتت مثل کربلاست بقیع
علی نگفت، به جان علی قسم تو بگو
که قبر گمشده ی فاطمه کجاست بقیع
هنوز ناله ی زهراست از مدینه بلند
هنوز لرزه بر اندام مجتبی است بقیع
قوی ترین سند غربت علی در توست
عذار نیلی ناموس کبریاست بقیع
بیاد چهار پسر در کنار چار قبر
هنوز ناله ام البنین بپاست بقیع
از آن زخاک تو میثم شنیده بوی بهشت
که دامن تو گلستان مصطفی است بقیع
غلامرضا سازگار
1395/5/9
صفحه قبل
صفحه بعد