Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


زینب آئینه ی جلال خداست
چشمه ی جاری کمال خداست

ردّ پایش مسیر عاشوراست
خطبه هایش سفیر عاشوراست

مثل کوهِ وقار برگشته
وه چه با افتخار بر گشته

غصّه و ماتم دلش پیداست
رنگ مشکی محملش پیداست

پشت دروازه خواهری آمد
خواهر بی برادری آمد

خواهری که تنش کبود شده
رنگ پیراهنش کبود شده

نیمه جانی که کاروان آورد
با خودش چند نیمه جان آورد

کاروانی که شیر خواره نداشت
گوش هایی که گوشواره نداشت

گر چه خورشید عالمین شده
چند ماهی ست بی حسین شده

چند ماه است دیده اش ابری ست
بر سرش سایه ی برادر نیست

آسمان بود و غم اسیرش کرد
خاطرات رقیه پیرش کرد

رنگ مویش اگر سپیده شده
بارها بارها کشیده شده

بهر اُمّ البنین خبر آورد
از ابالفضل یک سپر آورد

از حسینش فقط کفن آورد
چند تا تکّه پیرهن آورد

علی اکبر لطیفیان


1396/8/22
صفحه قبل صفحه بعد