آندم که در دریای خون زینب شنا کرد
لب را به رگهای بریده آشنا کرد
گفت ای برادر، قربان رویت
بنما اجازه، بوسم گلویت
--
آهسته تر رو یا اخا قربان رویت
تا جای زهرا مادرت بوسم گلویت
هم چشم زهرا، هم چشم زینب
با یاد امروز، میگرید امشب
--
رحمی نما بهر خدا ای پور زهرا
قرآن بر سر گیرمت ای ماه بطحا
گفت ای حسین جان، قربان رویت
بنما اجازه، بوسم گلویت
--
هرگز کسی چون من تن بیسر نبوسید
بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید
حیدر نبوسید، زهرا نبوسید
حتی نسیم، صحرا نبوسید
--
امشب چرا این خواهر محزون خسته
تا نیمه شب خوانده نمازش را شکسته
گلهای زهرا، گردیده پرپر
خاموش اینجا، گردیده اصغر
صفحه قبل
صفحه بعد