Back Home

اشعار محمل

مصائب شهادت امام حسین (ع)


آه از آن روز که در دشت بلا غوغا بود
شورش روز قیامت به جهان برپا بود

خصم چون دایره برگرد حرم شاه شهید
در دل دایره چون نقطه ی پا برجا بود

جان به قربان ذبیحی که به قربان گه دوست
با لب تشنه روان می شد و خود دریا بود

تو مپندار که شاهنشه این درگه رزم
در بیابان بلا بی مدد و تنها بود

انبیا و رُسُل و جن و ملایک هر یک
جان به کف در بَرِ شه منتظر ایما بود

پرده پوشان نهان خانه ی ملک و ملکوت
همه پروانه ی آن شمع جهان آرا بود

در همه مُلک بلانیست به جز ذکر حسین
قاف تا قاف جهان، صوت همین عنقا بود


حجت الاسلام نیّر تبریزی
1390/9/3
صفحه قبل صفحه بعد