Back Home

اشعار محمل

اشعار شام غریبان امام حسین ع


به بزم گریه همرنگ غروبم
به زیر ابر ستار العیوبم

تسلای دلت اشک محبان
خدا صبرت دهد آقای خوبم
--
در این ده شب صدای نو فلک وای
نوای ناله ملک و ملک وای

شهیدان سرخوش و ما مانده ایم و
دم یا لیتنا کنا معک وای
--
خوشا آنانکه محرم با تو بودند
شهیدانی که همدم با تو بودند

خوشا آنانکه در وقت شهادت
لب تشنه محرم با تو بودند
--
منم زینب که معنای وفایم
منم که فانی راه بقایم

منم یک زن ولی در اوج غیرت
امیر فاتح کرب و بلایم
--
به زهرایی شبیه مادرم من
به مولایی بسان حیدرم من

حسینم رفت اما دین به جا ماند
به تنهایی امیر لشکرم من
--
کلید گنج اسرار حسینم
چو عباسم علمدار حسینم

حسینم گر به مقتل آرمیده
من امشب چشم بیدار حسینم
--
اگرچه زیر بار غم خمیدم
وگر جام بلا را سر کشیدم

اگرچه جسم بی سر دیدم اما
به غیر از عشق و زیبایی ندیدم
--
همین امروز دیدم دلبرم رفت
یگانه سایه روی سرم رفت

فرات و اشک خیمه موج می زد
لب تشنه حسینم از حرم رفت
--
به مقتل دیده های دخترش بود
که تیغ دشنه روی حنجرش بود

تمام لحظه های سر بریدن
سرش بر روی پای مادرش بود
--
زبان گفتنم آتش گرفته
ز کعب نی تنم آتش گرفته

حرم می سوخت طفلی داد می زد
که بابا دامنم آتش گرفته
--
غم تو آتشی بر جان ما زد
یکی آتش به جان خیمه ها زد

یکی انگشت و هم انگشترت برد
یکی راس تو را بر نیزه ها زد
--
تو رفتی و میان خیمه ماندیم
تیمم کرده چادر را تکاندیم

نشسته خسته با دستان بسته
همه با هم نماز خویش خواندیم

1390/7/28
صفحه قبل صفحه بعد