گلى گم کرده ام مى جویم او را
به هر گل مى رسم مى بویم او را
امان اى دل اى دل اى دل حسین
بسوز اى دل اى دل اى دل حسین
گل من یک نشانى در بدن داشت
یکى پیراهن کهنه به تن داشت
اگر جویم گلم را در بیابان
به اشک دیدگان میشویم او را
برادر جان سلیمان زمانى
چرا انگشت و انگشتر ندارى
چرا بر تن برادر سر ندارى
بمیرم من مگر مادر ندارى
1390/9/15
صفحه قبل
صفحه بعد