Back
Home
اشعار محمل
امام حسین علیه السلام
صفحه اصلی
امام حسین
2
3
در دم مردن بیا یک دم کنارم یا حسین
منم آن دل که زداغ تو به دریا می زد
با خدا جا در دل اهل ولا دارد حسین
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
راس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
ساربانا دست من دست خداست
ای مصحف ورق ورق! ای روح پیکرم
مسلمانان حسین مادر ندارد
خداحافظ ای برادر زینب
خدا حافظ مشک روی زمین
من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند
جلوه عشق و صفایی مدد ارباب حسین
به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند
کاش جانم بود قابل تا فدایب می شدم
سرم خاک کف پای حسین است
خون خدا می چکد، از گل روی حسین
شبهای جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه
هرچه که دارم ز حسینه
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
اگر که عضو عضو من زهم شود جدا حسین
بوی بهشت می وزد از کربلای تو
بخشودگی اهل گنه در صف محشر
مارا هم از مقتل صدایی کن حسین جان
کربلا یعنی فغان و زمزمه
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
من و جدایی خون خدا، خدا نکند
2
3