دوباره این دل بیقرار، دل بیقرار، مست حسینه
دوباره این دیونه دل، دیونه پا، بست حسینه
حسین حسین حسین
حسین سالار زینب
دوباره مست وعاشقم، شبای غم، زعشق دلبر
دوباره زخمی تنم، من میزنم، به سینه و سر
به خدا گر رود سرم، نمی روم، به جای دیگر
به خدا پر شکسته ام، که خسته ام، حسین حیدر
حسین حسین حسین
حسین سالار زینب
کسی گه گشت گرد تو گرد کنه نمی رود
پیرو خط کربلا، اهل خطا نمی شود
جز سر غرق خون تو که شد چراغ اهل بیت
راس بریده بر کسی راهنما نمی شود
ای بدن تو غرق خون وی سر روت لاله گون
با چه خضاب کرده ای؟ خون که حنا نمی شود
حسین حسین حسین
حسین سالار زینب
کرب وبلا و کوفه شد سخت به عترت ولی
هیچ کجا به سختی شام بلا نمی شود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمی شود
حسین حسین حسین
حسین سالار زینب
آخرش از عشق تو من، شیرین دهن، یه روز می میرم
میام و به کرب و بلات، ضرح تو، بغل میگیرم
دلم هی گل می کاری، گل می کاری، عیبی نداره
به قلبم شمشیر میزنی، تیر میزنی، هدیه یاره
میام و بین الحرمین، آقام حسین، ای شاه دلبر
می افتم روی خاک تو، میگم حسین، میگم اباالفضل
1387/8/8
صفحه قبل
صفحه بعد