Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


چو در دل دارم تمنای کربلای حسین ای خدای من
نصیبم کن بوسه بر حرم با صفای حسین ای خدای من

سرشتی چون مهر او در دل به دیدارش دل بود مایل
بهشتت باشد جهنم من بی لقای حسین ای خدای من

حسین جانم ای حسین جانم
حسین جانم ای حسین جانم

خوش آن روزی کاین قفس شکند استخوان تن پر هوس شکند
به پرواز آید کبوتر دل در هوای حسین ای خدای من

به جان داغی زان گلو دارم به دل عمری آرزو دارم
ببرد نای مرا دشمن همچو نای حسین ای خدای من

شود در میدان جانبازی هستیم را در پایش اندازی
سرم را از تن جداسازی در رضای حسین ای خدای من

نظر بر دل پر امیدم کن به کوی شهادت شهیدم کن
که تا باشم با حسین و با اولیای حسین ای خدای من

بریدم دل را ز دلبندان گسستم جان را از هر دو جهان
کرامت کن روی زیبا و دلربای حسین ای خدای من

دل و جان را خانه ی غم کن وجودم را غرق ماتم کن
چنان مستم کن که جان بدهم در عزای حسین ای خدای من

سر و تن باشد فدای حسین دل و جان مست ولای حسین
روم در نار بلای حسین از برای حسین ای خدای من

تو و جنت ما و کوی حسین دل ما و گفتگوی حسین
چه خوش باشد روبروی حسین در سرای حسین ای خدای من

گذشت از هستی برای او خدا نازد بر وفای او
خجل می گردد حدیث وفا از وفای حسین ای خدای من

به دل دارم مهر روی حسین مرا عفوم کن به سوی حسین
شفیع من آبروی حسین ای خدای حسین ای خدای من

پریشانم یک نگاهم کن
نگه بر روی سیاهم کن

حسین از هجر تو می سوزم
ترحم بر اشک و آهم کن

ندارم کس آشنایم شو
شهیدم کن خون بهایم شو

حسین جانم ای حسین جانم

حسین جانم ای حسین جانم



1389/2/23

صفحه قبل صفحه بعد