حسین، ای برادر من
بی کفن، ای برادر من
--
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هر که را عشق حسین نیست زخود بی خبر است
کشته عشق حسین از همه کس زنده تر است
هرکجا می گذرم جلوه جانانه اوست
هرخدا جوی تمسک به ولایش دارد
بس که آن جلوه توحید مرا در نظر است
هر کجا می نگرم نور رخش جلوه گر است
هر خدا جوی به دل عشق و لایش دارد
هر گرفتار غمی سر به هوایش دارد
هر سری آرزوی بوسه به پایش دارد
هر دلی میل سوی کربلایش دارد
من ندانم که چه سری است که در خانه اوست
این چه نوری است که اندردل هر شیعه ی اوست
1387/7/18
صفحه قبل
صفحه بعد