Back
Home
اشعار محمل
امام جواد علیه السلام
صفحه اصلی
امام جواد
دردا که گشت با من، بیگانه یار جانى
وقتی شریک زندگی ام قاتلم شد
از درون حجره ی در بسته می آید صدا
زسوز غم پر پروانه می سوخت
میان حجره چنان ناله از جفا مى زد
آنشب درون حجره مردی ناله می کرد
بِین حجره دست و پا می زد کبوتر، وای من
در میان حجره جان می داد و یک یاور نداشت
نوای آب آب از نای مردی خسته می آید
در میان حجره مولایم ز پاافتاده است
مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود
اینگونه آه مکش جوابت نمی دهند
اینها به جای آنکه برایت دعا کنند
خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد
اگر چه دیده در خون نشسته اش تر بود
از پشت درب بسته کسی آه می کشد
مرهم حریف زخم زبان ها نمی شود
در حجره در بسته تنی در تب و تاب است
آن روز کاظمین چو بازار شام شد
سر را ز خاک حجره اگر بر نداشتی
من جوادم که خدا خوانده جواد
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
به دیوار قفس بشکسته ام بال و پر خود را
خون شد از غم دلِ خدا جویم
قدمش ناگهان شتاب گرفت
ای باب حاجت همه ای قبله ی مراد
بنده ام بندهی ولای توام