Back Home

اشعار محمل

اشعار اهل بیت علیه السلام


ای خضر حیات جان، محمّد (ص)
با نام خدا بخوان، محمّد (ص)

ای مشعل نور تیره گی سوز
ای آیت روشنی بر افروز

روز همه شام تار تا کی
خورشید، درون غار تا کی؟

ای خاتم انبیا محمّد (ص)
از غار برون بیا، محمّد (ص)

در کلّ وجود رهبری کن
بر عرش کمال محوری کن

ای گمشده ی تمام خلقت
خورشید بلند بام خلقت

از رخ بفکن حجاب، امشب
بر قلب بشر بتاب، امشب

پایان شب سیه رسیده
خورشید نبوّتت دمیده

بر خیز و بیار بهر هستی
توحید به جای بت پرستی

ای نور خدا ز تو نمایان
بر خیز و بجنگ با خدایان

هنگام قیام تو است بر خیز
بتخانه ی دهر را فرو ریز

تا حشر به جز تو رهبری نیست
بعد از تو دگر پیمبری نیست

ای مکّه ببال، احمد آمد
از غار حرا محمّد (ص) آمد

بت ها ز چه رو خموش خفتید
ای لات و هبل به سجده افتید

ای هجر، حَجَر، مقام، زمزم
ای آدم، ای تمام عالم

اعلام کنید شرک و مستی
تبدیل شده به حق پرستی

تا چند صنم، صمد پرستید
آحاد جهان احد پرستید

بت ها همگان خدا پرستید
از جام هوالجلیل مستند

کوه و در و دشت محو هویند
مشغول به ذکر حمد اویند

ما آدمیان چرا خموشیم؟
با آنکه زبان و چشم و گوشیم

ای خفته به خواب جهل، برخیز
در بعثت احمدی برانگیز

برخیز که بت گری سرآمد
از سوی خدا پیمبر آمد

رخشنده تر از هزار خورشید
خورشید محمّدی درخشید

این ساقی گلبن حیات است
این سیّد کلّ کاینات است

این جلوه کبریاست آری
این خاتم انبیاست آری

این است محمّدی که گفتید
وصفش ز پیمبران شنفتند

فتح درِ رحمت آمد امشب
پیغمبر رحمت آمد امشب

اعلام شده سیادت ما
در بعثت او ولادت ما

ای روی تو شمع آفرینش
ای سیّد جمع آفرینش

ای کلّ پیمبران بشریت
روح ملکوتیان اسیرت

مه شیفته ی شب ظهورت
خورشید گدای بیت نورت

دارد به تو افتخار کعبه
پروانه ی تو هزار کعبه

پوشیده ز حسن خُلق جوشن
لبخند زده به سنگ دشمن

گفتار تو سر بسر کرامت
قرآن تو نور تا قیامت

جنّ و ملکت دو عبد پا بست
خورشید و مهت دو گوی در دست

تو از همه انبیا سر استی
تا هست خدا پیمبر استی

بازآ و به خلق سروری کن
پیغامبرا پیمبری کن

با رایت سرمدی برافروز
اسلام محمّدی بیاموز

بازآ که به طول یک هزاره
اسلام شده هزار پاره

رقص و طرب و قمار و مستی
بگرفته ره خدا پرستی

ای صاحب راستین اسلام
عیسای مسیح دین اسلام

اسلام به تو نیاز دارد
این رشته سر دراز دارد

کن زنده دوباره نهضتت را
دریاب کتاب و عترتت را

تا کی به کتاب تو اهانت
تا چند به عترتت خیانت

خون شهدا دهد گواهی
از غربت مکتب الهی

این پنجه ی دشمنان دین است
کآلوده به خون مسلمین است

ما پیرو خطّ اهلبیتیم
سلمان و ابوذر و کمیلیم

داریم سه پرتو هدایت
تو حیدر و نبوّت و ولایت

با مهر علی خدا پرستیم
عهدی است که در غدیر بستیم

ما زاده ی بعثت و غدیریم
کی خطّ سقیفه می پذیریم

تا چشم به این جهان گشودیم
آهنگ علی علی سرودیم

نا شسته دهان ز شیر مادر
دادند به ما شراب کوثر

ما و علی و محبّت او
سر مست ولایتیم یا هو

ما شیعه ی چارده کتابیم
خاک قدم ابو ترابیم

خطّ نبویست مکتب ما
اسلام علی است مذهب ما

اسلام علی کمال دین است
مجد و شرف و جلال دین است

اسلام علی است عدل گستر
اسلام علی است شیعه پرور

شیعه گل باغ اهلبیت است
نوری زچراغ اهلبیت است

شیعه به کمان عدل تیر است
شیعه به کُنام عشق شیر است

شیعه است که چهره کرده نیلی
گفته است علی و خورده سیلی

شیعه است که داشته به عالم
مقداد و رُشید و حُجر و میثم

شیعه است که آبرو به خون داد
هفتاد و دو ماه لاله گون داد

شیعه است که با درون بی تاب
لب تشنه برون شد از یم آب

شیعه است که غافل از خدا نیست
شیعه است که از علی جدا نیست

شیعه است شهید تیغ در مشت
بوده زرهش همیشه بی پشت

شیعه چو علی امیر دارد
هم بعثت و هم غدیر دارد

«میثم» بنویس هست تا حق
حق با علی و علی است با حق


حاج غلامرضا سازگار


1395/2/14
صفحه قبل صفحه بعد