ای خالق من خدای من ای منتهای نای من
خدای من خدای من
ای نگاه من به سوی تو خجلت زده ام ز روی تو
بنشسته ام به کوی تو به تو رسد صدای من
خدای من خدای من
من آوارهء تو یاربم، من مشتریه دل شبم
من آشنای سحرم، تو محرم این نوای من
خدای من خدای من، خدای من خدای من
با این همه رو سیاهیم با این همه پر گناهیم
با این همه تباهیم سحر شد آشنای من
خدای من خدای من
شاکرم خدا که خوانده ایی یم از رحمت خود نرانده ای یم
کنار خود نشانده ای یم شد خانه ات سرای من
خدای من خدای من
ای صاحب من حبیب من ای شاهد من شکیب من
طبیب من مجیب من اجابت کن دعای من
خدای من خدای من
با این همه نا توانی یم میخوانی به هم زبانی یم
بی تو گذشت جوانی یم
ای وای من
1392/5/15
صفحه قبل
صفحه بعد