Back
Home
اشعار محمل
اشعار امام رضا علیه السلام
صفحه اصلی
امام رضا
ناله و زمزمه ی مرغ سحر می آید
مسافری که اجل گشت همسفرش
وقتی به طوس جا به کنار تو می کنم
آسمان زیر پرت بود زمین افتادی
بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت
از داغ زهر پیکرم آتش گرفته است
آقایمان آمد عبا روی سرش بود
کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا
ناله ای بر لبم از فرط تقلا مانده
با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید
هر چند ناتوان شدی اما ز پا نیفت
دل همیشه غریبم هوایتان کرده است
ناله یِ شعله ورم شعله زده پرها را
حرم تو کعبه ی دل، کرمت همه خدایی
کرده دلم هوایت یا ثامن الائمه
هر چند ناتوان شدی اما ز پا نیفت
ابری سیاه، چشم ترش را گرفته بود
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
دید چون نیست، به جز غصّه انیس دگرش