آنچه با یک خطبه در شام بلا بیمار کرد
کی تواند صد شهید راه حق این کار کرد
آنچه با خونش پدر کرد با اشک خویش
واژگون کاخ ستم را با ستم کردار کرد
هان مخوان بیمار او را زانکه تنها چند روز
حق برای حفظ نسل حجتش تبدار کرد
صورتاً بیمار و در معنی طبیب درد خلق
کو دعایش را خدا داروی هر بیمار کرد
ز آن أنا بن المکه اش شام و عراق و مصر و روم
درک حقانیت بابش شه ابرار کرد
وز أنا ابن الزمزم اش آبی به روی خفتگان
برفشاد و غافلان را تا ابد بیدار کرد
شد اسیر و حکم آزادی انسان را به دهر
داد و خوش با اشک و خون امضای جوهردار کرد
شیر در زنجیر پولادین و سگ با طوق زر
مرگ و زندان را خدا شایسته احرار کرد
آن چهل سالی که بعد کربلا خوشدل بزیست
انقلاب باب را جاوید فی الاعصار کرد
1398/7/5
صفحه قبل
صفحه بعد