هزار بار شکستند رکن مولا را
یکی نگفت چرا میزنید زهرا را
همین که فاطمه اش بر روی زمین افتاد
سیاه دید علی روی آسمانها را
کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا
خدا گواست که کشتند مادر ما را
فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود
روا نبود ببندند دست مولا را
هزار مرتبه نفرین بر آن ستمگستر
که کشت حامی تنها امام تنها را
برای مادر سادات گریه منع شده
که بهر گریه گرفته است راه صحرا را
علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی
شرار تابش خورشید و سوز گرما را
کنار سایه ی نخلی در آفتاب گریست
شب از عناد بریدند نخل خرما را
رواست عالمیان جان دهند از این غصه
که جای پنجه ی دیو است روی حورا را
قسم به سوره ی یاسین و هلاتی میثم
که پیش چشم علی میزدند طاها را
90/2/10
صفحه قبل
صفحه بعد