Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


کسی تو مدینه، به یاری ما نمی رسه
چه قیامتی، صدا به صدا نمی رسه

یه طرف آتیش دل، یه طرف آتیش هیزم
یه طرف گریه ما، یه طرف خنده ی مردم
---
در آتیش گرفته، روی گل پر پر افتاد
بوسه های سرخ آتیش، رو چادر مادر افتاد
---
تنها امانت رسول خدا تو خطر
کسی نمی دونه، تو دل بابا چه خبر

میکشن طنابی، که بازوی بابام و بسته
یه طرف چهل نفر، یه طرف یک زن خسته

سایه ها سد راهش، تا که برسه به خونه
چادرش و می تکونن، با قلاف و تازیونه
---
در آتیش گرفته روی گل پر پر افتاد
بوسه های سرخ آتیش، رو چادر مادر افتاد
---
به عاقبت این حادثه نیگاه نمی کنه
هر چی میزننش علی رو رها نمی کنه

یه طرف جهنمه، یه طرف بهشته بارون
یه طرف مردم و سنگ یه طرف لیلی و مجنون

بیا برگرد به خونه، تا شاید آروم بگیری
آخه داری پیش چشمم، توی کوچه ها میمیری
89/10/20
صفحه قبل صفحه بعد