Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها



با رفتنش تمامی غم ها به من رسید
درد دو ماه فاطمه یکجا به من رسید

اول قرار بود که باهم سفر کنیم
رفتن به او رسید و تمنا به من رسید

بی او شکست خورده ی تاریخ میشدم
با فاطمه، ولایت عظمی به من رسید

آخر نشد طبیب برایش بیاورم
حسرت ز درد ام ابیها به من رسید

او رو سپید شد که بلا را به جان خرید
خجلت ز روی حضرت طاها به من رسید

یادم نمی رود که چگونه تلاش کرد
در زیر تازیانه ی اعدا به من رسید

در طول زندگانی از خود گذشته اش
یا به خدا و یا به نبی یا به من رسید

هرچند آستین به دهان ناله می زدند
اما صدای زینب کبری به من رسید

تقسیم کار خانه به نفع علی نبود
وای از دلم که شستن زهرا به من رسید

از بس غریب بودم و بی کس به وقت دفن
تسلیت از خدای تعالی به من رسید

اهل مدینه راحت و آرام خفته اند
بیداری همیشه ی شبها به من رسید

نه اینکه دست خویش کشیدم به زخم او
زخمش ز بسکه بود هویدا به من رسید

جواد حیدری


1397/10/27
صفحه قبل صفحه بعد