Back Home

اشعار محمل

حضرت زهرا سلام الله علیها


ای تمامِ عرش بر روی زمین
ساربان ناقه ات، روح الامین

آفتابِ وسعتِ مُلک خدا
مطلع الانوارِ پیش از ابتدا

مصطفی را روح و ریحان و بهشت
بلکه پا تا سر محمّد را سرشت

صورت و آیینه ی «الله نور»
مادرِ انجیل و تورات و زبور

قرصِ خورشید جمال کبریا
شمعِ جمع انبیا و اولیا

شوهر و باب و دو فرزندان تو
طوق و تاج و لؤلؤ و مرجان تو

مادر کل ولایت کیست؟ - تو
رکن ارکان هدایت کیست؟- تو

فوقِ انسانی و انسان زیستی
هر که هستی،کس نداند کیستی

ای به قرآن، ذات حق، مدحت گرت!
ای قیام مصطفی در محضرت!

بر دو ثارالله اکبر، مادری
کوثری و کوثری و کوثری

ای وجودت هستِ رب العالمین!
بلکه دستِ دستِ رب العالمین!

ماه رویت پیش تر از ابتدا
آفتاب خانه ی شیر خدا

حجره ی تو قلب ختم المرسلین
رشته های چادرت «حبل المتین»

«هل اتی» در وصف بذل نان تو
عالم هستی پر از احسان تو

عرش، خرم با گل لبخند تو،
جای پای یازده فرزند تو

مدح تو،ای آن که کوثر مدح توست،
جز خدا، هر کس بگوید نادرست

روی تو مصباحِ مصباح الهداست
دست تواز دست حق مشکل گشاست

با دعای توست، لبیک خدا
هم کلام و همدمِ پیک خدا

آن که بر پیغمبران بودی امام
دست تو بوسید در حال قیام

هم نبی را جانِ جان در پیکری
هم امیرالمؤمنین را حیدری

مریم از قدر و شرف،حیران توست
یازده عیسی گل دامان توست

هر گلِ دامان تو یک مریم است
هر کلامت یک کتاب محکم است

خلقت آدم ز خاک درگهت
روح حوا از ولادت، همرهت

روح تو وجهِ خدای حیدر است
دست تو مشکل گشای حیدر است

خانه ی تو: کعبه بیت الحرام
دامنت: دانشسرای دو امام

آسمان در مکتبت زانو زده
صبر، پیش زینبت زانو زده

از زمانی که علی را دیده ای
لحظه لحظه دور او گردیده ای

گر چه دشمن در پی آزار توست
حامیِ حیدر شدن- این کار توست

کیست غیر از تو، که تنها پشت در
بر امیرالمؤمنین گردد سپر؟

یاس امید! علی پرپر شدی
بارها قربانی حیدر شدی

یک امام و این همه دشمن چرا؟
چند جانی، حمله بر یک زن چرا؟

چون بگویم که همه هستِ علی
رفته پیش دیده، از دستِ علی

تا غلافِ تیغ بر دستت نشست
بازوی پیغمبر اکرم شکست

ناله ات را تا ز پشت در شنید
پهلوی ختم رسُل آسیب دید

بضعه ی احمد! تو را سیلی زدند،
یا به ختم الانبیا سیلی زدند؟

فاش می گویم: از آن ضرب لگد،
مصطفی پیچید بر خود در لحد

شاهدِ این گفته، حی داور است،
قاتل تو، قاتل پیغمبر است

قاتلِ فرزند معصومت، درُست
قاتلِ یک سوم اولاد توست

بر در بیتت شرار افروختند
تا خیام کربلا را سوختند

فاطمه، ما را هدایت می کند
پیرو خط ولایت می کند

با درِ کاشانه خود سوخته
تا ولایت را به ما آموخته

مهر حیدر، مکتب الزهرای ماست
خط زهرا، درس عاشورای ماست

وسعت عالم، دیار فاطمه است
سینه ی شیعه، مزار فاطمه است

فاطمه تا حشر،غمخوار علی است
با مزار مخفیَش، یار علی است

«میثما» درس خود از زهرا بگیر
تا دم جان، دامن مولا بگیر


حاج غلام رضا سازگار


1394/12/1
صفحه قبل صفحه بعد