سرخوش آن عیدی که آن بانی نور
از کنار کعبه بنماید ظهور
قلب ها را مهر هم عهدی زند
از حرم بانگ "انالمهدی" زند
تا همه عالم صدایش بشنوند
انس و جن با هم صدایش بشنوند
هر صدایی در جهان گردد خموش
هیچ آوایی نمی آید به گوش
یاورانش گرد رخ گردند جمع
همچنان پروانه ها بر گرد شمع
ذوالفقار حیدری در مشت او
خاتم توحید در انگشت او
پرچم ثاراللهی گیرد به دوش
یا لثارات الحسینش دُر گوش
مکه مست عطرو مست بوی او
کعبه می گردد به دور کوی او
چاه زمزم را بود این زمزمه
مرحبا لبیک یابن الفاطمه
با قدوم آن عزیز مصطفی
هم صفا هم مروه می گردد صفا
گرچه در کوفه اقامت می کند
بر همه عالم امامت می کند
خاک ذلت،گور ظالم می شود
قسط و عدل و داد حاکم می شود
ای تمام آرزوی اهل بیت
وی ظهورت گفتگوی اهل بیت
ای امام عدل و داد و انتقام
آخرین شمشیر قرآن در نیام
ای ضمیر خلق در آیینه ات
وی همه فریادها در سینه ات
ای تو را بر کل خلقت رهبری
مهدی موعود یابن العسگری
چند ما را در فراقت سوختن
وز شرار دل چراغ افروختن
بی تو خون دل فشاندن تا به کی
صبح جمعه ندبه خواندن تا به کی
چند ذکر اولیا و انبیا
ناله مهدی بیا مهدی بیا
ای مسیح آدمیت خنده کن
آدمیت را دوباره زنده کن
نسل آدم خویش را از یاد برد
پرده حجب و حیا را باد برد
آفتاب ای آفتاب ای آفتاب
تیرگی ها کشت امت را،بتاب
شیعه را در بی کسی چون تو کس است
ای امید شیعه خون دل بس است
شیعه با تو داده از آغاز دست
می کشد بار بلا را هر چه هست
شیعه از روزی که حیدر شد امیر
با تو بیعت کرد در خم غدیر
شیعه نوری ازتجلای شماست
شیعه برقی از تولای شماست
شیعه راهش بوده راه فاطمه
هرگز از سیلی ندارد واهمه
شیعه پیمان بسته زوال با علی
نیست حرفی بر لبش جز یا علی
شیعه مثل شمع در تاب و تب است
شیعه فریاد حسین و زینب است
شیعه بین خارها یاس است و بس
شیعه راهش راه عباس است و بس
1389/5/4
صفحه قبل
صفحه بعد