دنیا نیامده زغمت خونجگر شدم
وصف تو را شنیدم و از خود به در شدم
عمر و جوانی و همه ی زندگیم را
وقف تو کردم و به تو وابسته تر شدم
تا دل تهی نموده ام از هر چه غیر توست
برکسوت غلامی تو مفتخر شدم
قسمت شد آمدم به کنار ضریح تو
پروانه ی تو بودم و پروانه تر شدم
ممنون از اینکه دست مرا هم گرفته ای
مجنون صفت زعشق تو پا تا به سر شدم
بی اعتبار بودم و از لطف مادرت
سنگ تو را به سینه زدم معتبر شدم
تا مادرم به کام من از تربت تو ریخت
دیوانه ی تو بودم و دیوانه تر شدم
1396/5/23
صفحه قبل
صفحه بعد