Back Home

اشعار محمل

اشعار امام صادق علیه السلام

مادر بیا که گیرد مرغ دلم بهانه
گیرد بهانه تو با ذکر عاشقانه

مادر بیا نظر کن کز باب خانه من
از فتنه زمانه آتش کشد زبانه

منصور بهر جلبم مأمور می فرستد
کز بهر بردن من آید زبام خانه

پای پیاده شبها دشمن به سوی مسلخ
از خانه ام کشاند با ضرب تازیانه

منصور بی مروت گردد چو روبرویم
شمشیر بهر قتلم دارد به کف شبانه

گاهی کند تعارف بر من شراب و گاهی
خواهد ز من بخوانم اشعار عارفانه

با زهر کینه آخر آسوده شد دل من
از ضرب و شتم دشمن از کینه زمانه

از درگه خدایم این است آرزویم
همسایه با تو باشم با قبر بى نشانه


1388/7/19


صفحه قبل صفحه بعد