Back
Home
اشعار محمل
اشعار امام سجاد علیه السلام
صفحه اصلی
امام سجاد
از ابر چشمام داره بارون میباره
من آن گلم که خفته به خون باغبان من
لاله سرخ شهادت تن تبدار من است
دریا به دیده تر من گریه می کند
طایر وحی ام و گردیده جدا بال و پرم
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین
ذکر مصیبت میکند: الشام الشام
شبهای غربت تو گذشت و سحر نداشت
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین
دل سودا زده ام ناله و فریاد کند
بیمار غیر شربت اشک روان نداشت
دل سودا زده ام ناله و فریاد کند
لحظه ای تب امانم نمی داد
من دیده ام آنچه را که دیدن سخت است
از گلستان، لاله های پرپرم آید به یاد
هر کجا بینم جوانی اکبرم آید به یاد
بین نماز، وقت دعا گریه می کنی
درد بسیار، مداوا گریه
دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را
پیرمردِ بلا کشیده منم
ای تمام آفرینش تشنهی اشک شبت
مثل من هیچکس در این عالم؛ وسط شعلهها امام نشد
آنچه با یک خطبه در شام بلا بیمار کرد