Back
Home
اشعار محمل
امام زمان (سلام الله علیه)
صفحه اصلی
صفحه :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
ای دل بشارت می دهم خوش روزگاری می رسد
خون پاک شهدا منتظر توست بیا
ای مصلح حقیقی عالم بیا بیا
برده ندیده دل ز ما صورت دلربای تو
بر دیده ی ما ضیا بده مهدی جان
خدا مرا ز غم عشق تو جدا نکند
حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم
با آتش فراقت، دود از سخن برآید
غایبی و روز و شب در جمع مائی، سیدی
ای قرار قلبهای بیقرار اهل بیت
وارث خون خدا! خون خدا گوید بیا
جلوه کن تا زنگ غم از سینه ها زائل شود
ای جان ما فدای تو یا فارس الحجاز
قرار دل ز فراقت دگر قرار ندارم
کی شود پرچم عدل تو به پا مهدی جان
چراغ قلب حرم آفتاب کعبه کجایی؟
هزار مرتبه جانم بگیر و جانم ده
کجا می گردی ای جان جهان، جانم به قربانت
دردیست مرا بی تو که درمان نپذیرد
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
تو ای صفای ضمیرم! چرا نمی آیی؟
به لب رسیده مرا جان چرا نمی آیی
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
ای تیر نگاهت به دل زار کجایی
صفحه :
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10