Back
Home
اشعار محمل
حضرت زهرا سلام الله علیها
صفحه اصلی
حضرت زهرا
بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد
شرار غم ز وجودم زبانه میگیرد
یار غریب تو منم یا علی
رازی از کوچه ی بارک مدینه که مپرس
ای ز نبی ربوده دل، روی خدا نمای تو
لاله وَحیَم که پیغمبر شکفت از بوی من
مادر سادات علیک السلام
تازیانه خصم اگر بر دخت پیغمبر نمی زد
سلام ما به چهره کبود تو
عمریست با عنایت تو گریه می کنم
هر جا دلتان می شکند
سلام ای ذکر خاص حق ثنایت
شرار غم زوجودم زبانه - کامل
ای بهشت قرب احمد فاطمه
سرمایه ی محبت زهراست دین من
بی یاد دوست، عقده ی دل وا نمیشود
ای کائنات در ید قدرت نمای تو
زهرا همان کسی است که بیت محقرش
ای دختری که پیش تو بابا کند سلام
زهرا بهانه ایست که عالم بنا شود
زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
من مات علی حب علی مات شهیدا
آمدند از خانه طفلان با شتاب
ای تمامِ عرش بر روی زمین
گندم از دسته دستاس تو برکت دارد
روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه
سلامی جانفزاتر از نفس های مسیحایی
هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد
آیینه ی رسول خدا روی فاطمه
اول دفتر به نام خالق اکبر
ای گوهر جان که جان طاهائی
رخت فروغ خداوند دادگر دارد
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان
ای خدا منتظر زمزمهی «یا رب» تو
صحبت از دستی که رزق خلق را می داد شد
ای اذانِ اشهد انُّ علی مولای من
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟
گلهای عالم را معطر کرده بویت
محمد آسمان وحی و زهرا مهر رخشانش
وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش